ای خدا این وصل را هجران مکن...

  

 

ای خدا این وصل را هجران مکن

سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ  جان را تازه و سبز دار

قصد این بستان و این مستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن

خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کاشیان مرغ تست

شاخ مشکن مرغ را پران مکن

شمع جمع خویش را بر هم مزن

قصد این پروانه ی حیران مکن

گرچه رندان خصم روز روشن اند

آنچه می خواهد دل ایشان مکن

کعبه ی اقبال ما این درگه است

کعبه ی امید را ویران مکن

نیست در عالم ز هجران تلخ تر

هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن

 

"مولانا"